نخبگان کشور به این نتیجه رسیدهاند که در حوزه کار کارشناسی و تخصصی به بنبست رسیدهاند
چـرا در شرایط کنونی این دیــدگاه شکل عملی به خود گرفته است؟
نخبگان کشور به این نتیجه رسیدهاند که در حوزه کار کارشناسی و تخصصی به بنبست رسیدهاند. در چنین شرایطی اگر کسی دیگران را به مهاجرت تشویق کند اقدامی غیراخلاقی، ناشیانه و ضد ملی انجام داده است. چنین کسی، افرادی که مدیریت فعلی جامعه را قبول ندارند در زمره منتقدان و معترضان قرار میدهد. این عده قصد ندارند با دلیل واقعی مهاجرتها مواجه شوند. به همین دلیل معتقدند همه مهاجرت کنندگان بدکارانند که گزارهای اشتباه است.
شاید در مقطعی که انقلاب صورت میگیرد برخی از منتقدان و معترضان مهاجرت کنند. در شرایط کنونی که انقلابی در کشور رخ نداده و دههها از وقوع انقلاب گذشته است. امروز کشور در مرحله سازندگی قرار دارد و به همین دلیل به مشارکت همه اقشار جامعه نیاز دارد. در چنین شرایطی اگر یک جریان اقلیت سختگیر روی کار بیاید باعث میشود که اکثریت حذف شوند.
هنگامیکه اکثریت حذف میشود انتظارات کارشناسی و تخصصی که در جامعه وجود دارد خود را نشان میدهد. تشویق به مهاجرت از جمله زشتترین کارهایی است که در جمهوری اسلامی صورت میگیرد. راهحل مشکل تشویق به مهاجرت نیست، بلکه باید به خود موضوع بازگشت که چرا میزان مهاجرتها نسبت به گذشته افزایشیافته است. در این زمینه دلسوزان جامعه خواستار عدم مهاجرت نخبگان هستند. مهاجرت نخبگان پروژه توسعه و دموکراسی را در ایران به عقب میاندازد و رادیکالیسم و پوپولیسم را افزایش میدهد.تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس
در برخی کرسیهای حساس سادهترین و کم مهارتترین افراد به کار گرفته شدهاند. این افراد دانش تخصصی لازم ندارد، انعطافپذیر نیستند و از تجربه کافی برخوردار نیستند
*پدیــده جدیدی که برخی از جامعه شناسان به آن اشــاره میکنند احساس غربت نخبگان در داخل کشـــور است. ایـن پدیده چگونه در جامعه ایــران شکلگرفته است؟
هنگامیکه مسائل جامعه ساده میشود از افراد ساده نیز استفاده میکنند. اگر امروز به اعضای دولت و نمایندگان مجلس دقت کنیم متوجه میشویم، در برخی کرسیهای حساس سادهترین و کم مهارتترین افراد به کار گرفته شدهاند. این افراد دانش تخصصی لازم ندارد، انعطافپذیر نیستند و از تجربه کافی برخوردار نیستند.
مهمترین دلیلی که چنین افرادی سرکار آمدهاند این است که مسائل جامعه را ساده در نظر گرفتهاند. به همین دلیل نیز از افراد ساده برای مدیریت آن استفاده میکنند. هنگامیکه مسائل ساده گرفته میشود حوزه کارشناسی و تخصصی حذف میشود. حوزه تخصصی و کارشناسی برای زمانی مناسب است که مشکلات پیچیده شده است.
مشکلات ساده را هرکسی میتواند حل کند درحالیکه مشکلات پیچیده چنین شرایطی ندارد. به همین دلیل ما مشاهده میکنیم که حوزه تخصصی در ایران در حال حذف شدن است. هنگامیکه حوزه تخصصی حذف میشود متخصصان به این نتیجه میرسند که از تخصص خود در جای دیگری استفاده کنند و به همین دلیل تصمیم به مهاجرت میگیرند.
یکی از تفاوتهای دولت رئیسی با دولت احمدینژاد این است که رئیسی بهشدت با نخبگان برخورد نکرده است. با اینوجود رئیسی از افراد متخصص در دولت خود استفاده نکرده و یا کمتر استفاده کرده است. امروز نخبگان کشور با دو رویکرد انفعال و خروج مواجه هستند.
نخبگان یا باید در درون کشور حاشیهنشین باشند یا اینکه از کشور خارج شوند و از تخصص خود در جای دیگری استفاده کنند. هر دو این رویکرد به ضرر کشور است و بحرانهای موجود در جامعه را تشدید میکند.
نظر شما