مدیریت از جمله واژه های پرکاربردی است که برای آن تعاریف زیادی استفاده شده است. شاید در نگاه کلی باید بگوییم مدیریت علم و هنر برنامه ریزی است. یعنی توانایی پیش بینی، سازماندهی که تفکیک کار و وظایف هم شامل آن می شود.
مدیریت را هدایت و رهبری هم تعریف کرده اند. رهبری به معنی راهنمایی زیردستان و توانایی نفوذ در دل آنها. مدیریت شامل نظارت و کنترل همکاران و اصلاح اشتباهات آنها و در نهایت ایجاد هماهنگی و برقراری یک نگرش سیستمی در میان سازمان برای رسیدن به اهداف است. خیلی از افراد مدیریت را برابر تصمیمگیری می بینند و اعتقاد دارند؛ هر مدیری که تصمیمگیری بهتری داشته باشه مدیریت موفقتری در حوزه خودش دارد.
انتخاب و انتصاب مسئولان رده های مختلف اداری و اجرایی یکی از مسائل مهم است. زیرا یکی از مهمترین عوامل دوام یک حکومت شایستگی مسئولان و کارگزاران آن است. اگر مدیران شایسته و کارآزموده در راس سازمان ها قرار بگیرند؛ کیفیت فعالیت های سازمانی بطور قابل ملاحظه ای بهبود پیدا می کند. چون مدیریت شایسته محور اصلی رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملت ها به شمار می آید. بنابراین انتخاب و انتصاب افراد در رده های مختلف سازمانی باید بر اساس معیارها و ملاک هایی باشد که افراد شایسته برای تصدی پست های سازمانی انتخاب و بکار گمارده می شوند.
تعاریف متعددی برای مدیریت وجود دارد که هر فرد بر اساس علم و تجربه خودش بیان می کند. اما بهترین تعریف هنر و علم بکارگیری افراد برای نیل به اهداف است. مدیر باید دانش و تجربه کارکنانش را بکار گیرد تا به اهداف سازمان دست یابد.
ملاک های انتخاب افراد در پست های مدیریتی ورزش کشور: بخش عمده ای از این ملاک ها را قوانین و مقررات تعیین می کند. برای مدیریت یک سازمان دولتی سازمان مدیریت و برنامه ریزی مواردی را مثل سوابق، تحصیلات، تجربه مرتبط، رسته مناسب و … تعریف کرده است. بخش دیگر مربوط به سوابق عملی است که مدیر در سالهای گذشته از خود به نمایش گذاشته است. از طرفی شناخت مدیران بالادستی از فرد یا انتخاب افرادی همسو از نظر فکری و عملی با خودشان اهمیت زیادی دارد.
در برخی موارد مثل انتخاب ریاست فدراسیون تصمیمگیری یک مجمع لازم است. در اینجا علاوه بر اینکه کاندیدا باید حداقل شرایط را داشته باشند؛ باید نظر جمع را هم جلب کنند. در مدیریت دولتی معمولا جلب نظر یک یا دو نفر بالادستی برای تصدی یک پست کافی است اما دایره جلب نظر برای مدیریت فدراسیون ها بیشتر است. در این مورد، لابی کردن، تشریح خودشان و ارتباط گرفتن برای مجاب کردن افراد به اینکه فرد شایسته ای برای تصدی پست است؛ اهمیت زیادی دارد.
یک مدیر سه نوع اختیار قدرت دارد که برای ادامه مدیریت و حتی جایجاییش برای پست های دیگر موثر است. یکی از این قدرت ها اختیاری است که قانون به او می دهد. دومین بخش قدرت مشروعیت و سومین قدرت توانایی های فردی است که تمایز را ایجاد می کنند. بهره بردن از چنین قدرت هایی می تواند فرد را به عنوان یک مدیر موفق جلوه دهد و در ارتقای پست او موثر باشد.
در مواردی که جمع درباره انتخاب فردی به عنوان مدیر رای می دهد. ممکن است کمتر به این موضوع توجه شود که معمولا یک مجموعه وجود دارند که شانس رای دادن دارند که صدای آنها شنیده نمی شود و خواسته ها و مطالباتشان به گوش کسی نمی رسد. در مقابل گروهی وجود دارند که دست اندر کاران رشته هستند ولی حق رای ندارند و صدایشان زیاد شنیده می شود. حرف های دست اندرکاران و نظراتشان شنیده می شود اما در مجمع رای دیگری انتخاب می شود. زیرا تفاوت در دیدگاه ها وجود دارد و لازم است نظر افراد در مجمع هم منعکس شود. همچنین کسانی که حق رای داشتند شیوه مدیریت فرد منتخب را پسندیده اند و روی او شناخت دارند.
نظر شما