یاداشت سردبیر ؛ بهمن عبدالهی
جای خبرنگار زندان نیست.
باید رها کرد نویسنده و ناشر و روشنگران وطن را از بند و تاریکی
جای روشنفکر و نویسنده و شاعر و خبرنگار پشت میله های زندان نیست.
چگونه میشود بر دستانی که قلم هدایت و روشنگری بدست گرفته غُل و زنجیر بست.
خداوند متعال قسم داده به قلم و کرامت نویسندگان بزرگوار «کراماََ کاتبین»
و قسم به قلم و آنچه مینویسد…
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»
امروز جامعه بزرگ ایران بیش از پیش نیاز به تساهل و تسامح دارد.تساهل و تسامح در جامعه، یعنی از روی آگاهی و اقتدار و با سعه صدر، به عقاید و روشها و منشها و جریانات سیاسی مخالف امکان اظهار وجود دهیم و وجود تکثر و تنوع عقاید و افکار را بپذیریم. تساهل و تسامح به این معنی، کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است، چرا که تساهل یعنی تحمل و نه پذیرش عقاید مخالف و این موضوع کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است.
میشود این راه خردمندانه را توسط نویسندگان و روشنفکران و خبرنگاران که چراغ هدایت هستند و نور دانش بر جامعه می تابانند پیمود.
و ختم کلام اینکه اگر داخل بند تاریکی است آنسوی میله ها نور است ، نور را نمیشود تا ابد در تاریکی فرو برد…
در ذیل یاداشت فوق توجه شما عزیزان را به نامه ی دکتر علی شریعتی به فرزندش احسان در سال ۱۳۵۱ جلب میکنم
مقدمه و وسیله حرف!
پیغمبر که میجنگد برای آن است که مانع جهل و دیوار جدایی را بردارد تا پیامش را به گوش مردمی برساند که بین او و اینها، قلدران و اشراف و حکام و سلاطین و بردهداران و روحانیان و بتپرستان و نظامیان ایران و روم مانع شدهاند و جدایی انداختهاند. با شمشیر این پردهها را کنار میزند تا حرفش را به توده مردم آزاد شده بزند.
وانگهی عمل یک نویسنده، عمل یک سخنران، عمل یک معلم، عمل یک مترجم، عمل یک ایدئولوگ و رهبر فکری، عمل یک مورخ، عمل یک روشنفکر، حرف زدن است. حقیقت را با گلوله کلمات آتشین بر سپاه سیاه دشمن شلیک کردن، خفتهها را بیدار کردن، چادر سیاه شب جهل را پاره کردن و به آتشکشیدن و با شعله اندیشه، شب را آتشزدن و زمستان را گرمکردن و در یک کلمه، «پیام» را به گوش خلق رساندن. مگر پیامبران که تاریخها را دگرگون کردهاند و زمانها را خلق و تمدنها را بنیاد، جز پیام را ابلاغ کردهاند ؟ روشنفکر، پیامبر زمان خویش و جامعه خویش است. اگر با همه عشق و اخلاص و استقامت و بیباکی و هوشیاری و فداکاری و شایستگی و قدرت و هنرمندی خویش، علیرغم قدرتهای ضدانسان و دشمن مردم، دستهای ابلیس و دستگاههای شرک و کفر و نفاق و بتپرستی، بتواند «پیام» را به مردم خویش ابلاغ کند، رسالت خویش را «عمل» کرده است و اگر درست حرفش را بزند و حرف درست را بزند، دیگر حرف نزده است، عمل کرده است چون «عمل روشنفکر»، «حرف زدن» است البته حرف داریم تا حرف، حرفی که حرف میماند و حرفی که کلمهاش، گلوله است و «مُرکّبش از خون شهید برتر است»! و تو پسرم، اگر نمیخواهی به دست هیچ طوفانی و سیاهی گرفتار شوی فقط یک کار بکن:
بخوان و بخوان و بخوان…
📜قربانت، بابا علی
خدایا!
مرا یاری ده تا جامعهام را، بر سه پایه کتاب، ترازو، و آهن، استوار کنم و دلم را از سه سرچشمه حقیقت، زیبایی و خیر سیراب سازم.
دکتر علی شریعتی
نظر شما