یادداشت دکتر هادی خانیکی در شماره ٢٨١٨۶ روزنامه اطلاعات؛ پنجشنبه ٢٧ مرداد ١۴٠١August 18, 2022
۱) در شیرازم و دوران درمان بعد از عمل را در بیمارستان مرکزی (MRI) سپری می کنم. اما، این وضعیت دلیل نمیشود که از نگارش فهم و تجربهام از جهان روزنامهنگاری که یکی از مهمترین جهانزیستهای موازی بودهاند غفلت کنم. من مشی و منش گفتگو را به میزان زیادی از روزنامهنگاری آموختم چه آن زمان که بر اساس یک اتفاق ساده به کیهان رفتم و چه آن زمان که درپی راهاندازی نشریات تخصصی و فرهنگی از قبیل «رسانه»، «نامه فرهنگ»، «دفتر دانش»، « آیین گفتگو » و فصلنامههای علمی دانشگاهی سعی کردم با کمک صاحبنظران گفتگو چشماندازهای جدیدی در عالم حرفهای و علمی بگشایم. روایت هریک از این تجربهها بخشی از تاریخ روزنامه نگاری نوین و «ژانرهای» ناتمام و نامستمر است.
۲) دوست دارم همانگونه که هفته پیش از دهخدا و بهار نوشتم، پروژه ناتمام و حتی جوانمرگشده ژانر «روزنامهنگاری گفتوگو» بیشتر بنویسم. گفتوگو گمشده جامعه ایرانی در همه عرصههای فرهنگی، سیاسی، علمی، اجتماعی و حتی اقتصادی است. زبانها در همهجا با قوت و قدرت سخن می گویند، اما چشمها و گوشها بر روی دیدن و شنیدن واقعیتها بستهاند. در جامعه غیرگفتگویی پیشفرضها، کلیشهها و انگارهها تبدیل به معیارها و قالبهای فهم و داوری درباره همهچیز میشوند. از تاریخ تا فرهنگ و دین و حتی تحولات جهانی و تغییرات اجتماعی تنها با محکها و سنجههای غیرگفتگویی فهمیده میشوند و چنین است که جامعه غیرگفتوگویی تنها ترکیبی از افراد و گروههای ناآشنا با یکدیگرند. چگونه میتوان چنین ذهنهای بسته و جامعه و نظام سیاسی مبتنی بر سوءظن و سوءتفاهم سیاسی و تاریخی را بههم نزدیک کرد و اشتراکنظر و کنش جمعی مشترک و مهارتهای گفتوگو را سامان داد؟ تجربه جهانی و اجتماعی نشان میدهد که «نهادهای مدنی» و «ارتباطات گفتوگویی» حداقل راه را بر این ضرورت میگشایند.
۳) ارتباطات و گفتوگو در تعریف بههم نزدیکند ولی باید توجه کرد که هر ارتباطی گفتوگو نیست، چنانکه هر رسانهای هم برابر با ارتباط نیست. «ارتباط» انتقال یا مشترک ساختن اطلاعات و معرفت است در میان اشخاص با حداکثر دقت و امانت ممکن و یا به تعبیر فنی آن فراگرد انتقال پیام است از سوی فرستنده برای گیرنده ارتباط، مشروط بر آنکه در گیرنده یا مخاطب مشابهت معنا با معنی مورد نظر فرستنده پیام بهوجود آید. اما گفتوگو یا دیالوگ فرایندی است که نه در ارتباط فرد با خود، بلکه با افراد دیگر و با محیط شکل میگیرد و درک و فهم تازهای را به وجود میآورد. چیزی را با مشارکت همدیگر خلق کردن است. اشتراک پیام با انتقال پیام فرق میکند. مسئله امروز جهانی این است که چه کنیم تا رسانهها و یا ارتباطات بتوانند پیامهایی را که رد و بدل میکنند، گفتوگویی کنند؛ یعنی فهم مشترکی را میان طرفین گفتوگو یعنی فرستنده پیام و گیرنده آن بهوجود آورند. فناوریهای ارتباطات و رسانهها بهلحاظ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی فرصتهای یکنواختی را برای گفتوگو به وجود نمیآورند. یک سویه بودن و دوسویه بودن رسانه و تعاملی بودن یا نبودن آن، خود از جمله عوامل مؤثر در امکان یا عدمامکان انجام گفتگو در ارتباطات است. ترجیح سنت گفتاری بر نوشتار در دورههایی و نقد سنتهای رسانهای تلویزیونی و حتی ارتباطات مجازی در دورههای جدید، بیشتر بر پایهی همین شاخص -یعنی امکان یا امتناع گفتوگو در این سنتها و روشها- است. هارولد اینیس متفکر صاحبنام کانادایی سنت گفتاری را از اینرو بر سایر روشهای ارتباطی ترجیح میدهد که گفتار به آسانی به انحصار قدرت در نمیآید، و دستخوش سلطهی حکومتها و یا تجارت نمیشود. به هر حال تلاش عمده نظریهپردازان و سیاستگذاران ارتباطی امروزی این است که چه کنند تا گفتوگو در رسانهها از جمله مطبوعات، اصل باشد و بهلحاظ حقوقی، سیاسی، اخلاقی، تکنیکی و آموزشی، اصول و سازوکارهایی را برای گفتوگویی شدن ارتباطات کشف و وضع کنند.
۴) ارتباطات گفتوگویی بر پایهی رسانههای آزاد و مردمسالار و روزنامهنگاران توانمند و شجاع شکل میگیرد. بنا به تعریفی که یونسکو از روزنامهنگاران گفتوگویی دارد، مناسبترین راهی که رسانهها میتوانند به ایجاد تفاهم متقابل کمک کنند، تأکید بر«رسانههای آزاد» و تقویت «قدرت ارتباطی» جامعه است. رسانههای روزآمد، تکثرگرا، فراگیر، منصف، آزاد، به دور از سیاستزدگی، منافع شخصی و تجاری میتوانند در ایجاد گفت.گو و تفاهم، آن هم در دنیای تفاوتها و تنوع ها کمک کنند. روزنامهنگاران باید بدون هیچ گونه ترس و هراس این وظایف را ادامه دهند و علاوه بر آن بر اساس موازین و استانداردهای بینالمللی اطلاعات، دانشها و مهارتهای ضروری را برای مشارکت دموکراتیک شهروندان در سرنوشت خود و پیشبرد حکمرانی خوب بهکار گیرند.
۵) به این ترتیب اساس گفتوگو بر توانمندسازی شهروندان در حق دسترسی به جریان آزاد اطلاعات و برخورداری از دیگر حقوق دموکراتیک است. علاوه بر این موارد باید توجه داشت که مطبوعات مستقل و آزاد در کنار سایر رسانههای مستقل، می توانند باعث ارتقای گفتوگو در جامعه شوند و فرصتهای برابری برای گفتوگوهای واقعی بر سر مسائل اساسی میان گروههای متفاوت اجتماعی به وجود آورند. در واقع نمیتوان از بخشی از رسانهها غافل شد و از بقیه آنها توقع گفتوگویی شدن را داشت. خلاصه بگویم من روزنامهنگاری گفتوگو را از جنس «روزنامهنگاری صلح»، «روزنامهنگاری کنشگر»، «روزنامهنگاری شهروندی» و حوزههای شبیه آنها میدانم.
درواقع هر سخنی که در روزنامه تولید میشود، باید با تکیه به این اصل باشد که در رسانه «روزنامه» این سخن اینجا و اکنون است و ممکن است فردا به گونهای دیگر تفسیر شود. علاوه بر این، باید سوژههای روزنامه از وضعیت کلیشهای خارج شوند و هویت زنده و نسبی داشته باشند. روزنامه باید فاصله معرفتی و وجودی خودش را با مخاطب کاهش دهد، هم در زبان، هم در موضوع و هم نگرش. در حال حاضر با آنکه این فاصله معرفتی با استفاده از اینترنت و موبایل برداشته شده است، اما هنوز این تصور در رسانه روزنامه وجود دارد، که بیشتر میداند و از سکوی معرفت بیشتر و واقعیت وجودی بالاتر به اطراف نگاه میکند. ارتباط مستقیم و صمیمانه با مخاطب میتواند نگاه روزنامهنگاری را واقعیتر کند. جمله پایانی اینکه باید و میتوان با «گشودن گفتار در روزنامه به روی دیگری» و درنتیجه احیای سویههای گفتوگویی، ژانر گفتوگو را در ادبیات علمی ارتباطات برجستهتر کرد و روزنامه را در عمل و در باور مردم به یک«پاتوق گفتوگو» نزدیکتر ساخت.
نظر شما