یاداشت مکتوب؛ ابراهیم حسن بیگی
شاید نگرانی این روزهای ساکنان کیش، علتش از رونق افتادن شکوفایی اقتصادی و گردشگری در این جزیره زیبا و مهمان پذیر باشد. نگرانی درست و بجایی است. اقتصاد کیش، اقتصادی گردشگر محور است و سفره میزبان با حضور میهمان رونق می گیرد. قطعا عوامل متعددی در بروز این به ظاهر بحران اقتصادی نقش داشته اند از جمله دو سال درگیری با بیماری همه گیر کرونا و بعد زلزله های تغییر مدیریتی قبل از زلزله های جغرافیایی اخیر.
اما این نگرانی ها از جنس اضطراب های گردشگری و اقتصادی است و قطعا بجاست و لازم؛ ولیکن بیش از چهل هزار نفر ساکنان کیش به عنوان میزبان، شهروندانی هستند که خود و فرزندانشان نیازبه تحرک و پویایی و شادابی از مسیر فرهنگ و هنر دارند. شاخصه های اصلی پویایی فرهنگی نیز این است که سازمان متولی مدیریت جزیره، بتواند با برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری، وظایف محوله سازمانی خود را به نحو احسن انجام دهد. وظایفی که قطعا بسیاری از آنان به منظور جذب گردشگر انجام نمی پذیرد اما فرآیند نهایی آن معرفی جزیره به عنوان یکی از مراکز قدرتمند فرهنگ و هنر در کشور است. مثال روشن آن، شهرکوچکی به نام جویبار است در استان مازندران که رویداد ورزشی کشتی، در این شهر توانست نام جویبار را در حوزه این ورزش جهانی کند.
فرض کنید ما شهری داشتیم که معاون گردشگری اش، صبح تا شام درجذب گردشگر تلاش می کرد و باعث رونق اقتصادی هم می شد، یا سازمان با سایر معاونت هایش برنامه هایی داشت برای توسعه زیرساخت های شهری و شهری می ساخت زیبا و جذاب و قابل دیدن و لذت بردن از سکونت در آن، گیرم کیش از آن بیابان برهوتی دهه شصتش تبدیل می شد به شهری مدرن و متفاوت و گردشگر پذیر و پر رونق اقتصادی. اما اگر این توسعه با رشد فکری و فرهنگی و علمی ساکنان کیش همراه نمی شد، مجبور بودیم اداره شهر را به دست مهاجران خارجی بسپاریم. مثال روشنش شهر کوالالامپور در مالزی است که مردم ساکن در آن شهرمیزبانی را یاد نگرفتند و نتیجه اش این شد که چینی ها و هندی ها بیایند و به جای مالایی های مالزی کار کنند و سودش را هم ببرند. کاری که امارات هم بر سر ساکنان شهر دبی آورد.
لذا به نظر می رسد باید کیشوندان را به ساکنانی فرهیخته و صاحبان فرهنگ و هنر تبدیل کنیم. کیش را باید با نویسندگان و شاعران بزرگش شناخت. کیش را باید با موزیسین ها بنامش و نقاشان و تصویرگران و خوشنویسان نامی اش به یاد اورد. کیش باید با عکاسان معروف جهانی اش، با بازیگران و کارگردانان برجسته اش شناخته شود. قطعا کیش ظرفیتی بالاتر از شهر کوچک جویبار در مازندران دارد. اما در جویبارکسانی بودند که استعدادهای ورزش کشتی را در نوجوانان شهر بارور کردند. اما کیش که فی نفسه شهری مهاجر پذیر است و بسیاری از نخبه های هنری و فرهنگی را توانسته به خود جذب کند، قادر نبوده از همین ظرفیت های موجود برای تغییر در زیرساخت های هنری استفاده کند. شاید باور پذیر نباشد شهرکوچکی مثل کیش، ده ها هنرمند موسیقایی اش، در رستوران ها و هتل ها بنوازند اما کیش فاقد حتی یک گروه موسیقی فعال و شناخته شده در کشور باشد. ده ها عکاس جوانش، هر روزه صدها عکس را در کیش ثبت می کنند، عکاسان شناخته شده و به نامی هم ساکن کیش هستند اما دریغ از یک رویداد بزرگ و تاثیر گذار در این حوزه.
سال ۱۴۰۱ در کیش که سال پساکرونا بود و می باید سال جبران دو سال رکود باشد، خود سال رکود و سستی و رخوت در حوزه های هنری و فرهنگی شده است. تمام جشنواره ها و فستیوال های هنری و فرهنگی که به منظور رشد بنیه های فرهنگی و هنری کیشوندان و معرفی کیش به ایران و تا حدودی جهان به عنوان شهری فرهنگی و هنری، تلقی می شد در پنچ ماه اخیر تعطیل شده اند. سرپرست محترم فرهنگی هم با تکذیب کذب این خبر، و اعلام تعطیل نشدن هیچ رویدادی انگاردر جزیره ای خالی از سکنه صحبت می کنند. مردم کیش اما به این حرف ها ریشخند می زنند. نمی دانم آیا فلان مقام فرهنگی مافوق ایشان برای صحت و سقم این اخبار به کیش سفره کرده یا با هنرمندان کیش هم صحبت شده اند یا خیر؟
روزی که مدیرعامل محترم سازمان برخی از هنرمندان کیش را به سالن رازی مرکز همایش ها دعوت کردند، دل بسیاری ازهنرمندان گرفت. زیرا آن ها به جایی دعوت شده بودند که هر هفته یا هر ماه در سالن های کوچک و بزرگ این مرکز، کلاس ها و همایش ها و رویدادهایی را اداره می کردند که در پنچ ماه اخیر با تعطیلی همه فعالیت ها، پا به سالن خوارزمی یا رازی یا ابن سینا نگذاشته بودند. من آن روز با خودم فکر کردم چگونه می شود این همه پس روی را تحمل کرد؟ تعطیلی ناشی از همه گیری کرونا را بهتر می شود تحمل کرد یا تعطیلی ناشی از کرونای مدیریت فرهنگی را؟
بدیعی است که هنرمندان و فرهیختگان ساکن کیش، که صاحبان اصلی جزیره اند، این همه کج فهمی و سوء مدیریت و ریا و دورویی را تحمل نخواهند کرد. سوء مدیریت بالاتر از این که معاونت گردشگری سازمان، طبق سنوات گذشته و به احترام ایام عزاداری حسینی، کلیه مراسم موسیقایی در هتل ها و رستوران ها را تعطیل کند؛ اما درست در روز رفع تعطیلی ها، معاونت فرهنگی سازمان دستور به تعطیلی کلیه مراسم شاد و موسیقایی در کل ماه های محرم و صفررا بدهد؟ یا سینما لبخند را که تنها مرکز نمایش فیلم های سینمایی برای کیشوندهاست را تبدیل به سینما تکیه کند. سینمالبخند، سینما تکیه یا سینما حسینیه؟ چقدر زشت است این همه تظاهر به دین و امام حسین در شهری که مردمش با داشتن بیش از ۴۰ حسینیه یکی از پرشور ترین شهرهای حسینی در ایام عزاداری سالا شهیدان یودند و هستند. چقدر بد است مکتب نرفته و خط ننوشته ای، مساله آموز صد مدرس شود….
نظر شما