در اواسط قرن چهارم، در اوج شهرت و آبادانی بندر سیراف، زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوست. پس از این رویداد کوشش بر آن بود که با بازسـازی مخروبهها، سیراف عظمت گذشته خود را باز یابد. اما در اواسط قرن پنجم امیران کیش بر منطقه و آبهای اطراف از جمله سیراف نیز مسلط شـدند.
با ظهور کیش به عنوان یکی از قطبهای اقتصادی، زوال سیراف تشدید شد. «سیراف در قدیم شهری بزرگ بودست، آبادان و پرنعمت و مالی بسیار از آنجا خاستی و بعد از آن امیران کیش مستولی شدند و جزیره قیس و دیگر جزایر به دست گرفتند و آن دخل کِی سیراف را میبود بریده گشت و به دست ایشان افتاد (ابن بلخی: ۱۳۶۳: ۱۸۰).
امرای کیش [ملوک بنیقیصر] تلاش فراوانی را برای جلوگیری از پهلوگیری کشتیهای بازرگانی در سیراف انجام دادند: «هیچ بازرگانی به سیراف کشتی نیارست آورد از بهر ایمنی راه به کرمان، مهربان یا دورق و بصره و بر راه سیراف جز چرم و اسباب کِی پارسیان را به کار آید نیاوردند و از این سبب خراب شد (همان: ۱۳۷).
آل قیصر ابتدا در بندر سیراف به فعالیتهای محدود بازرگانی میپرداختند، سپس با مهاجرت به جزیره کیش آن را به بندر تجاری خلیج فارس تبدیل نمودند؛ «چون بنیقیصر صاحب دستگاهی شدند، گروهی را در کنف حمایت خود گرفتند. پس آنچنان قدرتی یافتند که کس را یارای مقاومت با آنها نبود» (وصاف، ۱۳۷۲: ۱۰۲). ابن مجاور تاریخ مهاجرت سیرافیها به کیش و آغاز فرآیند شکوفایی این جزیره را سال ۵۰۴ ق. میداند (ابن مجاور، ۱۹۵۴: ۲۸۷). ملوک بنیقیصر با تابعیت و خراجگزاری به حکومت سلاجقه کرمان و اتابکان فارس به عنوان فرمانداران جزایر خلیج فارس و قسمت دریا محسوب میشدند. در روزگار اتابک سنقر سلغوری (۵۴۳-۵۵۸ ق) حکومت سواحل نیز بر آنان تفویض گشت (اقبال، ۱۳۲۸: ۳۲)، بدین ترتیب، امیران کیش با استیلا بر مناطق غربی خلیج فارس و جزایر و بنادر آن به اوج قدرت اقتصادی و نظامی دست یافتند.
حاکمیت ملوک بنیقیصر بر جزیره کیش در ۶۲۶ ق. پس از لشکرکشی سیفالدین ابوالنضر هرموزی و به فرمان اتابک ابوبکر سلغوری به پایان رسید، اما چندی نگذشت که سرکشی سیفالدین هرموزی از ارسال بخشی از ثروت و غنائم فراوان کیش به دستگاه سلغوری، نهایتاً سبب شد تا در سال ۶۲۸ ق. این جزیره و توابع آن مسقیماً به فارس و قلمرو اتابکان اضافه شود. نام مرکز کیش، دولتخانه قرار گرفت و این عنوان در تمام ادوار حکومت اتابکان پایدار ماند. فتح و الحاق کیش توانمندی اقتصادی فراوانی را برای اتابکان فارس ارمغان آورد (چمنکار، ۱۳۹۱: ۴۶). «با این فتح نامدار رونق بازار عظمت و اقتدار اتابکی یکی بر هزار شد و خزاین بیشماری عاید گردید و کیش را دولتخانه نام نهاد (فسایی، ۱۳۸۲: ۲۶۲).
در دوره اتابکان فارس، مرکز والی خلیج فارس و جزایر و بنادر در کیش قرار داشت. همزمان با تشکیل امپراتوری مغول، جزیره کیش در اوج رونق و شکوفایی بود و بنا به نوشتههای مورخان متعدد که همگی از آبادانی آن سخن گفتهاند، نام آن همواره با اسامی ولایات معتبر بغداد، شیراز، بحرین، عمان، هند و چین آورده شده و پیوسته پیشوند «دولتخانه» برای آن استفاده میشده است (چمنکار، ۱۳۹۱: ۴۶).
در لغتنامۀ دهخدا، دولتخانه ابتدا به مفهوم «خانۀ دولت و اقبال» ذکر شده است، اما یادداشتی به قلم علیاکبر دهخدا که در ادامۀ آن آمده، نشان میدهد که عبارت دولتخانه در تاریخ با نام کیش گره خورده است. در این یادداشت آمده: دولتخانه نامی است که اتابک ابوبکر پس از تصرف جزیرۀ کیش بدان جزیره داد و در تمام دورۀ استیلای اتابکان فارس نام متداول کیش دولتخانه بوده است (لغتنامه).
در اواسط قرن هشتم جزایر اطراف کیش همه خراجگزار حاکم جزیره کیش بودند و این خراج تا بدانجا گسترش یافت که در سال ۷۴۰ ق. حقوق دیوانی آنجا ۳۰۰ر۴۹۱ دینار نوشته شده است. ولی با تمام این شکوفایی، خراج پرداختی حاکم جزیره در طول مدت ۴۰ سال حدود ۳۰ درصد تقلیل یافت و این سیر نزولی و افول تدریجی اقتصاد جزیره را نشان میدهد (مستوفی، ۱۳۳۶: ۱۶۶-۱۶۵).
منبع مهم دیگری که در آن دوران شکوفایی کیش توصیف شده، تاریخ مستنصری اثر معروف جمالالدین ابوالفتح یعقوب الدمشقی (۶۹۰-۶۰۱ ق.) معروف به ابن مجاور است که بین سالهای ۶۱۹ تا ۶۲۷ هـ ق نوشته شده است. ابن مجاور در زمان خلیفه منصور مستنصر میزیستـه و کتـاب خود را به نام او تاریخ مستنصری نامیده است. وی در کتاب خود راجع به کیش چنین مینویسد: «در این جزیره نخلستان زیاد یافت میشود و همه متعلق به سلطان میباشد. هر نقطه از زمین آنجا را با دست بکنند آب از زیر آن بیرون میآید. یک قنات تحتالارضی که پادشاهان قدیم آن را حفر کردهاند از میان باغ امیر میگذرد و آب انهار و چشمهها وارد آن شده منابع و آب انبارهای شهر را پر میکند… خانهها عموماً با سنگ و کاهگل ساخته شده و دارای چندین طبقه است و از دور به شکل قلاع مستحکمی به نظر میآید… پادشاه ایشان نه قشون پیاده دارد و نه لشکر سواره و عموم مردم جزیره ملاح و بحرپیما هستند» (به نقل از ویلسون، ۱۳۴۸: ۱۱۴-۱۱۵).
به نوشته یاقوت حموی که اثر خود را مابین سالهای ۶۱۵ تا ۶۲۱ ق. نگاشته و هشت بار به کیش مسافرت رفتوبرگشت داشته و از این لحاظ از برجستهترین تألیفات در ارتباط با تحولات این جزیره مقارن با زوال خوارزمشاهیان و تشکیل دولت مغول میباشد: کیش شهری آباد با ساختمانهای زیبا و عمارات عالی بود که اطراف آن را باغات فراوان احاطه نموده، چند آبانبار بزرگ برای ذخیرهسازی آب باران وجود داشت. پنج بازار بزرگ، با دکاکینِ بسیار، معاملات کالاهای گوناگون را تسهیل میکرد. مردم به صید مروارید میپرداختند و جمعیت زیادی در آن سکونت داشته است (یاقوت حموی، ۱۳۲۳: ۴۲۲) کیش لنگرگاه کشتیهایی بود که از سواحل دوردست بلاد عرب، اقیانوس هند، آسیای شرقی، چین و آفریقای شرقی با هدف داد و ستد انواع کالا به خلیج فارس و دریای عمان مراجعت میکردند. «مجلوبات هند و سند و اقصی چین و ترکستان در معرض فرض آن عرض میکنند و غرائب و طرائف و نفایس و نتایف مصر و شام و منتهی فیروان در رشد من یرید آن رونق مییابد و وجوه مکاسب و مرابح در برار و بحار و نظام و زینت بقاع و امتقاع به وجود آن در خیر حصول میآید (فضلاله شیرازی، ۱۳۳۸: ۱۷۰) آبهای پیرامون جزیره کیش به صورت سنتی یکی از عمدهترین ذخیرهگاههای مروارید در منطقه خاورمیانه بود و مرواریدهای نفیس آن شهرت جهانی داشت (به نقل از چمنکار، ۱۳۹۱: ۴۹).
علاوه بر متون تاریخی که به آن اشاره شد، خوشبختانه مطالعات باستانشناسی مربوط به آثار این دورۀ تاریخی نیز توسط کارشناسان میراث فرهنگی در چند دوره انجام شده و گزارش آن در قالب چند مقاله علمی منتشر شده است. در این گزارشها تصویری باشکوه از کیش در قرن هشتم هجری ارائه شده است:
آثار شهر تاریخی کیش – که در دهههای پیشین نام حریره را بر آن نهادهاند – در مرکز ساحل شمالی جزیره قرار دارد و اکنون به صورت مجموعهای از تپهها دیده میشود. گسترۀ این پستی و بلندیها ۱۲۰ هکتار را شامل میشود. این وسعت بازگوی این مطلب است که روزگاری شهری بزرگ و آباد در این نقطه حیات داشته و جمعیت کثیری را در خود جای میداد… به نظر نمیرسد که جمعیت شهر در روزگار رونق و آبادانی از دههزار نفر کمتر بوده باشد (موسوی، ۱۳۷۶: ۲۱۲).
حریره یک شهر بندری با معماری برونگرا بوده و از معماری دفاعی و درونگرایانه دیگر شهرهای تاریخی ایران در آن نشانی نمییابیم. ویژگیهای معماری بناهای کاوش شده را میتوان بطور خلاصه چنین توصیف کرد که در این ساخت و سازها اغلب از مصالح و مواد موجود در جزیره از قبیل سنگهای لاشهای و قلوهای رسوبی و آهکی که جزیره در اصل از آنها شکل گرفته و ملاتی مرکب از مخلوط آهک دریایی و پودر سنگهای مرجانی استفاده شده است. برای سبک کردن ثقل بناها در قسمتهای فوقانی دیوارها و پوشش سقفهای تاقی شکل، سنگهای کم حجمتر و متخلل مرجانی بکار گرفته شده است.
در روکش سطوح داخلی و خارجی دیوارها، کف اتاقها و پوشش سقفها از مخلوط آهک و پودر سنگهای مرجانی و گاهی با اضافه کردن خاکستر و سایر مواد به آن، ملاتی ترکیب و استفاده شده که در مقابل آب و هوای گرم و مرطوب جزیره مقاوم و استوار باشد. ملات استفاده شده در پارهای از دیوارها چنان استحکام داشته که در بخشهایی سنگ دیوارها پوسیده و فرو ریخته اما ملات سالم و دست نخورده باقی مانده است.
کف اتاقها، راهروها و سایر فضاهای معماری کلاً بر روی صخره طبیعی جزیره شکل گرفته و کفها اغلب با اندودی مخلوط از آهک دریایی و پودر سنگهای مرجانی و خاکستر روکش شده و در بعضی کفها برای عایقسازی (ایزولاسیون) از قیر استفاده شده است و این از معدود موادی است که احتمالاً از خارج به جزیره آورده شده است (همان: ۲۱۷).
یکی از بناهای کاوش شده در شهر حریره که بخشهایی از آن بازسازی شد و زمانی قرار بود که در صورت تداوم اکتشافات به موزۀ حریره بدل شود، بنای موسوم به «خانه اعیانی» است که ضمن کاوش و خاکبرداری در محل حیاط مرکزی و رواقها و اتاقهای دورتادور مشرف به آن به مقدار زیادی قطعات و اشیاء سفالی قرمز، نخودی و خاکستری رنگ ساده اسلامی، سفالهای لعابدار قرون هفتم و هشتم و قطعات مختلف ظروف سلادن به رنگهای مختلف و نیز اجزای کاشیهای ستارهای شکل زرین فام و لاجوردی و فیروزهای دوره ایلخانی، نظیر آنچه که زینت بخش بناهای مهم ایلخانی ایران همچون تخت سلیمان و سلطانیه بوده، به دست آمد. پیدایی این مقدار کاشی که یقیناً عنصر واردتی به جزیره است، نشان میدهد که بخشهایی از بنای مورد بحث با این نوع کاشیها تزئین مییافته و چون وارد کردن کاشی و استفاده آن در بناهای شهر حریره توان مالی و اقتصادی بالایی را لازم داشت، بنابراین عمارت و قلعه مورد بحث به یکی از متمکنین کیش تعلق داشته و یک عمارت و قلعه اعیانی بوده است» (همان: ۲۱۹).
سیستم هیدرولیک و آبرسانی شهر از جمله یافتههای جالب توجه باستانشناسان در حریره است (همان: ۲۲۴) به عنوان مثال در عمارت اعیانی وجود روشهای مختلف جمعآوری و ذخیره کردن و توزیع آب و رها کردن فاضلاب بخوبی قابل تشخیص است (همان: ۲۲۰).
همچنین در شهر حریره و در مجاورت خانه اعیانی، یکی از بناهای مورد بررسی حمامی است که دارای سربینه، رختکن، گرمخانه، حوضچههای آب گرم و آب سرد، خزینه، محل تنظیف و… بود. به اعتقاد باستان شناسان این حمام شاید از قدیمیترین حمامهای ایران باشد (همان: ۲۱۸).
مسجد جامع حریره که از جمله آخرین کاوشهای باستانشناختی کیش در سالهای پایانی دهۀ هشتاد است، علاوه بر محل عبادت، جایگاه تجمع و اسکان پاره وقت تجار بوده و به منزله یک حلقه واسطه و شناخت بین دادوستدگران کشورهای شرق دور و غرب در عصر ایلخانی عمل مینمود (خبرگزاری میراث فرهنگی ایران، ۱۳۸۸).
***
زمانی تصور میشد که دوران شکوفایی کیش نیز همچون سیراف با یک زلزلۀ مهیب به پایان رسید، اما بعدها هم مطالعات تاریخی و هم مطالعات باستانشناسی نشان داد که زلزلهای در کار نبوده است.
همانطور که زمانی سیراف جای خود را به کیش داده بود، این جزیره هم در نیمۀ نخست قرن هشتم جای خود را به جزیره هرمز داد. ملوک هرمز از سالهای پایانی قرن هفتم آرام آرام قدرتمندتر میشدند. در عصر ایلخانان ایران، آنها به برجستهترین عوامل در تجارت دریایی خلیج فارس و دریای عمان تبدیل شدند. دولت دریایی هرمز تا روزگار سقوط در قرن دهم هجری از عوامل موثر و لاینفک در تحولات اقتصادی سرحدات جنوب و جنوب شرقی ایران بود. رکنالدین محمود بن احمد قلهاتی از رهبران قدرتمند ملوک هرمز مدت ۳۵ سال به حکومت پرداخت و با گسترش حکومت بحری خود، بر بخشهای وسیعی از سرزمینهای واقع در جنوب تنگه هرمز استیلا یافت (قزوینی، ۱۳۴۷: ۵۱). توانمندی دریایی و تجهیز به انواع بحریّۀ نظامی و تجاری، حاکمیت بر مناطق مهم اقتصادی در شمال و جنوب تنگه هرمز از جمله جزیره کیش و فروپاشی حکومت اتابکان فارس در روزگار ابشخاتون که فارس را تا مدتهای مدید دچار بینظمی و عدم مرکزیت سیاسی کارآمد نمود، از عوامل موثر در این فرآیند بود. ملوک هرمز با تصرف کیش، خارک، هندورابی، هرمز ساحلی، قشم و بخشهایی از سرزمین جنوب تنگه هرمز در زمان قطب الدین تهمتن (۷۱۸-۷۴۷ق.) به بیشترین حد اقتدار خود رسیدند (به نقل از چمنکار، ۱۳۸۹: ۴۲).
منابع و مآخذ:
o ابن بلخی (۱۳۶۳) فارسنامه، به اهتمام گای لسترنج و الن نیکلسون، تهران: دنیای کتاب.
o ابن مجاور، ابواالفتح (۱۹۵۴) صفه بلاد الیمن و مکه و بعض الحجاز السماه تاریخ المستبصر، به اهتمام اسکار لوفگرن، لیدن.
o چمنکار، محمدجعفر (۱۳۸۹) جابجایی کانونهای تجاری خلیج فارس و دریای عمان در سدههای هفت و هشت هجری، فصلنامه علمی – پژوهشی تاریخ اسلام و ایران، شماره ۸۵، تابستان ۱۳۸۹.
o چمنکار، محمدجعفر (۱۳۹۱) جایگاه جزیره کیش در تجارت دریایی عصر ملوک محلی بنی قیصر، پژوهشنامه تاریخهای محلی ایرا، شماره ۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۱.
o خبرگزاری میراث فرهنگی ایران ( ۱۳۸۸) کاوشهای باستانشناسی که منجر به کشف مسجد جامع کیش شد، ۴ آذر ۱۳۸۸.
o فسایی، میرزا حسن (۱۳۸۲) فارسنامه ناصری، به اهتمام منصور رستگارفسایی، ج ۱، تهران: امیرکبیر.
o فضلاله شیرازی، شهابالدین عبداله بن عزالدین (۱۳۳۸) تاریخ وصاف الحضره، تهران: ابن سینا.
o قزوینی، محمد (۱۳۴۷) یادداشتهای قزوینی، جلد ۹، به اهتمام ایرج افشار، تهران: دانشگاه تهران.
o مستوفی، حمداله (۱۳۳۶) نزهه القلوب، تهران: طهوری.
o موسوی، محمود (۱۳۷۶) کاوش باستان شناسی در شهر تاریخی حریره، گزارشهای باستانشناسی، سازمان میراث فرهنگی کشور.
o وصاف، شهابالدین عبداله بن عزالدین (۱۳۳۸) تاریخ وصاف، تهران: کتابخانه ابن سینا.
o ویلسون، سر آرنولد (۱۳۴۸) خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله (۱۳۲۳ )، معجم البلدان، مطبعه السعاده بجوار محافظه، مصر.
نئارخوس دریانورد و کاشف یونانی که جزیره کیش را آراراکتا نامید .
نظر شما