چرا در جامعه کنونی از گفتگوی خردمندانه عبور کرده ایم.؟
در دورانی که جوامع توسعه یافته به این تفاهم و تعامل و اشتراک نظر نهایی رسیده اند که برای ایجاد ساختارهای محکم جامعه مدنی بر پایه رعایت اصول و مبانی اصلی دموکراسی برپایه ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و هنری و آموزشی پیش میرود گفتمان خردمندانه مبتنی بر ایستادن و گفتن و نشستن و شنیدن را قانون و اولویت اساسی تعاملات خود میدانند.
بطوری که افراد جوامع مختلف با هر سلیقه و اندیشه و جناح فکری نقد میشوند و نقد میکنند و گفتمان منطقی و منصفانه را شالوده و خمیرمایه ساختار سازی برای تعالی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و هنری و آموزشی خود میداند و از همه مهمتر نقد و عیب یابی در امور جاری حکمرانی و حتی موارد کوچک اجتماعی را اگر تند و گزنده هم باشد محلی برای استخراج و تولید ایده و خلاقیت ها و پیشنهادات فاخری می دانند که از میان انتقادات و تحلیل های حقیقی بیرون میتراود و نهایتا بهروزی و موفقیت را برای پیشبرد اهداف جوامع مدنی به ارمغان می آورد.
متاسفانه در جامعه کنونی کشورمان بسیاری از افراد حقیقی و حقوقی و مرتبط با حاکمیت نتنها تحمل شنیدن نقد تحلیل برپایه حقیقت های موجود را برای دادن پاسخ های منطقی و حقیقی برطرف کردن معایب حوزه های خود ندارند بلکه برای سرپوش گذاشتن بر معایب و کمی و کاستی ها توجیهات غیر منطقی، فرافکنی ، تهدید و تخریب شخصیتی نقادان و دلسوزان و افراد مطلع از امور جوامع را پیش میبرند تا جایی که اقدام به دریدن پرده ها با جسارت تمام که معلوم نیست با چه پشتوانه حاکمیتی آن را کسب کرده اند مینمایند و بجای پی بردن به اشتباهات و اصلاح خود و امور محوله مدیریتی در صدد حذف و راندن افراد نقاد و دلسوز جامعه برآمده و بی مهابا بر مسائل و زندگی خصوصی و شخصی افراد نیز ورود میکنند.!
امروز در عین ناباوری این حجم از تخریب و فرافکنی میان افراد با نادیده گرفتن اخلاق انسانی و عبور از گفتگوی منصفانه و عادلانه در تمام ابعاد جامعه مشاهده میشود.
و ای اتفاق تلخ از روابط میان خانواده ها مراودات دوستانه میان افراد شروع و در حوزه های مدیریتی بخش خصوصی و حاکمیتی و حتی سیاسی کشور ادامه یافته و به اوج خود میرسد.
لازم بذکر است بسیاری از مناقشات و اعتراضات مدنی جامعه کنونی ما نشات گرفته از عدم وجود گفتمان منطقی و مصلحت آمیز و عدم وجود تحمل شنیدن نقد و اعتراض های از جانب طرفین بوجود آمده است.
چه خوب میشد اگر یاد میگرفتیم و میپذیرفتیم که هر کدام از ما در جایگاه انسانی مسئولیت اجتماعی بر گردن خود داریم که باید به نحو احسن آن را انجام دهیم و تمرین کنیم و بیاموزیم که میزان و سقف تحمل شنیدن حقیقت و نقد را در خود بالا برده و در مقابل سوالات پاسخ های محترمانه و منطقی ارایه دهیم.
مطمئنا اگر چنین می آموختیم و می اندیشیدیم امروز شرایطی مطلوب و شایسته ای در پیش روی جامعه بزرگ خود مشاهده میکردیم .
نکته آخر نویسند ؛ احساس و اعتقاد قلبی بر این دارم جامعه کنونی متشکل از آحاد مختلف مردم امروز از مرزهای اخلاقی و گفتگوی منصفانه عبور کرده و در حال انتقام اخلاقی و ترور شخصیتی همدیگر هستند.
سرچشمه انتقام های موجود اخلاقی و ترور های شخصیتی موجود در جامعه برگرفته از عدم آموختن و نداشتن تمرین ایستادن و گفتن و نشستن و شنیدن میان خود و مخاطب بوده و شوربختانه باید گفت این مهم را نه آموخته ایم و نه تمرین کرده ایم.!
بنابر این اگر تعاملات و توافقات در شنیدن و گفتن با این شرایط انتقام جویانه ادامه یابد دیری نخواهد پایید که گفتمان انسانی و اخلاق مدارانه و محترمانه را دفن نموده و دوران واقعی ترورهای شخصیتی و بزن بزن های اخلاقی رونق بیش از پیش خواهد گرفت.
نهایتا اگر مدعی رسیدن به جایگاه واقعی کمال و تعالی انسانی برپایه رعایت اخلاق و انصاف و رعایت گفتمان عادلانه و شرافتمندانه هستیم.
باید بیاموزیم که ؛
✅ شجاعانه باید ایستاد و سخن گفت و همچنین شجاعانه نشست و شنید.
نظر شما