مهرداد ایاز فعال حوزه فرهنگ و هنر در جزیره کیش است . هفت سال پیش اقدام به راه اندازی یک کتابفروشی کرد به نام خط سوم که اکنون محل امن اهالی فرهنگ و هنرمندان است. خودش اصرار دارد او را کتابفروش بنامیم . آنچه در پی می آید گفتگویی است خودمانی در کنج آرام خط سوم با آقای کتابفروش.
حدود ۱۲ سال پیش به دنبال آرامش و هوای تمیزجزیره مهاجرت کردم. کتابفروش شدن آرزوی ۳۵ ساله ی من بود. در تهران مشغول کار بازرگانی بودم ولی هیچوقت از محافل و مجامع ادبی و هنری دور نبودم. به کیش آمدم تا آرزویم را به واقعیت تبدیل کنم .
– چرا کتابفروشی ؟
در آن سالها جمعیت کیش حدود سی هزار نفر بود. تصور اینکه در یک جامعه ی سی هزار نفری زندگی می کنید و این جامعه کتابفروشی نداشته باشد وحشتناک است بعلاوه اینکه قبلا هم عرض کردم یک آرزوی دیرینه بود و شاید یک رسالت .
– اوضاع کتابخوانی و سرانه مطالعه در کیش را چگونه می بینید؟
به نظر من سرانه ی مطالعه در کیش نسبت به سرزمین اصلی بالاست و در حد قابل قبولی است. هرچند که با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم ولی امیدوار کننده است . یکی از دلایل اصلی آن به نظر من از جایی سرچشمه می گیرد که کیش به عنوان یک مقصد زندگی انتخاب شده است. یعنی فارغ از کسانی که به عنوان مامور اداره های دولتی به کیش آمده اند بسیاری کیش را برای زندگی و سرمایه گذاری انتخاب کرده اند بر همین اساس می شود انتظار داشت این قشر از مردم که مهاجرت به خارج از مرزها را نپذیرفتند و به دنبال آرامش این جزیره را انتخاب کرده اند قاعدتا باید اهل مطالعه و کتابخوان باشند.
خاطرم هست در زمانی که ما مدرسه می رفتیم اولین کاری که در هفته اول مهر در مدرسه انجام می دادیم عضویت در کتابخانه ی مدرسه بود. وقتی این خاطره را برای بچه های امروز تعریف می کنی انگار از یک سیاره دیگری صحبت می کنی . کدامیک از مدرسه های ما کتابخانه دارد . کدام یک از مدرسه های ما زنگ کتابخوانی دارند. هر دو فرزند من در کیش درس خواندند و دیپلم گرفتند . کتابخانه ی مدرسه شان را من تجهیز کردم اما بعید می دانم الان چیزی از آن باقی مانده باشد. ترویج کتابخوانی را باید از مدارس آغاز کرد و در کنار آن طرح های خلاقانه برای آشتی دادن مردم با مطالعه را در نظر گرفت و از همه مهمتر در این میان نقش تبلیغات را نباید نادیده گرفت .
هر کتابی چراغ یک زندگی را در وجود ما روشن می کند. با مطالعه یک کتاب ما به زیست جدیدی دست پیدا می کنیم. زندگی با قهرمانها با ضد قهرمانها ، تجربه های آنها ، روابط اجتماعی و عاطفی . ما با همه ی اینها زندگی می کنیم و در رویاهای خود آنها را تجربه می کنیم . پس مطالعه می تواند آدم بهتر و با تجربه تری از ما بسازد. در حوزه های دیگر چون فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و مثل اینها بنا بر علایق و سلیقه بر افزودن آگاهی تکیه دارد و بکارگیری آنچه که دوست داریم در زندگیمان اتفاق بیفتد و حوزه تاریخ نیز که بسیار ارزشمند است چرا که با مطالعه آن و با بررسی آنچه که الان هستیم می توان امیدوار بود که چگونه زندگی کنیم تا میراث خوبی برای فرزندانمان و آیندگان باقی بگذاریم .
– شما علاوه بر کتابفروشی فعالیتهای هنری هم انجام می دهید، کمی برایمان توضیح دهید.
بله ، پیش از پاندمی کرونا تقریبا ماهی دو یا سه جمعه در همین راهرو جلو خط سوم رویدادهای هنری برگزار می کردم. از مجسمه سازی و موسیقی تا نمایشنامه خوانی و پرفورمنس و نمایشگاه آثار هنری. هدف من بر هنرمندان جوان معطوف بود تا به آن اعتماد به نفس لازم برای ارائه کار خود برسند چرا که به وضوح خلاقیت و هنر را در وجودشان می دیدم . کارهای مشترک هنرمندان جوان در کنار اساتید هنربدون تردید بر رشد و بالندگی هنر می افزاید.
– وضعیت فرهنگی هنری جزیره را چگونه می بینید؟
همانطور که می دانیم معاونت فرهنگی اجتماعی متولی فعالیت های فرهنگی و هنری در جزیره است . دکتر سعید پورعلی که در زمان مدیرعاملی دکتر انصاری لاری در این پست مشغول فعالیت شدند کارهای بسیار خوبی در این زمینه انجام دادند و این بر می گردد به نگاه مدیر عامل به مقوله فرهنگ و هنر که دکتر انصاری با توجه به اینکه از نیروهای اجرایی سطح بالای مملکت بودند یک هنرمند هم بودند. کارهای دکتر پورعلی بسیار ارزنده بود ولی کافی نبود. در خصوص فعالیت های هنری و فرهنگی رویدادهای بسیاری برگزار شد ولی در بحث زیرساختها کاری صورت نگرفت. شما توجه کنید ما امسال چهارمین جشنواره تئاتر کیش را برگزار کردیم ولی یک سالن تئاتر در جزیره نداریم. ما یکی از معتبرترین جشنواره های فیلم را برگزار می کنیم ولی تنها سینمای جزیره که از کیفیت مطلوبی هم برخوردار نیست مرکز ثبت نام کارت کیشوندی شده. اینها همه درد است . پس اگر بگویم حال فرهنگ و هنر کیش خیلی خوب نیست گزاف نگفته ام.
– چه پیشنهادی دارید؟
من دو بار جناب دکتر شمسیان را دیده ام و یک دیدار هم در خط سوم با ایشان داشته ام. به نظرم دکتر شمسیان خیلی سریع باید به بحث زیرساختنهای فرهنگی و هنری ورود کنند. می دانم که سمت معاونت فرهنگی اجتماعی بسیار کار شلوغ و پر مسئولیتی است از اینرو بکارگیری مدیران مجرب و کارآزموده و مشاوران قابل اتکاء در حوزه های فرهنگی و هنری باید از اولویت های ایشان باشد که با خاطری آسوده به کارهای دیگرشان بپردازند. لجبازی با هنرمندان و منفعل کردن اهالی فرهنگ و هنر راه به جایی نمی برد. گفتمان کارشناسی علاج بسیاری از سوء تفاهم هاست .
چندی قبل نمایشگاه صنعت ساختمان در کیش برگزار شد و من یک روز وقت گذاشتم و ساعتی را در نمایشگاه گذراندم فقط به یک دلیل که ببینم شرکتهایی که از کیش در این نمایشگاه شرکت کرده اند چقدر وزن دارند و باید بگویم که سرم گیج رفت که ما در جزیره اینهمه سرمایه گذار درجه یک در حوزه عمرانی و ساختمان داریم ولی بچه های تئاتر ما در حسرت یک چهاردیواری برای تمرین هستند. یک سالن برای اجرا. یک گالری برای برگزاری نمایشگاه . مگر توقع ما چقدر است؟ هزینه ساخت یک چهار دیواری به نام سالن تئاتر چقدر می شود؟ وقتی می گویم چهاردیواری دقیقا منظورم همان است نه اپرای پاریس دقیقا چهار دیواری . ضمن اینکه ما در بحث تبلیغات فعالیت های هنری بسیار بد و نامطلوب عمل می کنیم که این مهم هم باید حتما اصلاح شود.
از آنجایی که قوت و نان این جزیره از گردشگر است اعتقاد دارم که هر فعالیتی در جزیره صورت می گیرد باید نگاهی به بخش گردشگری داشته باشد و فعالیتهای فرهنگی و هنری نیز از این قاعده مستثنی نیستند فقط کسی باور ندارد. بدون شک برگزاری رویدادهای فاخر هنری می بایست در دستور کار جدی مدیران قرار بگیرد و از ظرفیتهای فرهنگی و هنری جزیره جهت توسعه اقتصادی و گردشگری بهره جست . شاید در سالهای نسبتا دور این نوع از رویدادها توجیه مناسبی نداشت اما با توجه به تغییر نوع گردشگران کیش و همچنین افزایش ساکنان جزیره برگزاری رویدادهای فاخر در بحث توسعه ی همه جانبه اجتناب ناپذیر است. حتما به یاد دارید کنسرت خواننده ی ترکیه ای که در زمان دکتر انصاری برگزار شد چه اتفاق بزرگی در بحث گردشگری رقم زد. من کسانی را می شناختم که هتل گیرشان نیامد اما آمدند و یک شب را در هوای باز جزیره گذراندند . درست است که هتل نرفتند ولی رستوران رفتند، کافی شاپ رفتند و سوغات هم گرفتند و این یعنی چرخه ی اقتصادی.
امید تنها سرمایه من است. وقتی این شور و اشتیاق را در بچه های هنرمند جزیره می بینم وقتی اینهمه خلاقیت در اجراها و نوشته ها می بینم وقتی اینهمه بچه های تشنه ی دانستن و باسواد می بینم نمیتوانم امیدوار نباشم و یقین دارم در فضایی پر از مهر و فارغ از هرگونه کینه و بغض هنر جزیره را می توان بر پیشانی این خاک سنجاق کرد و سخن آخر اینکه به قول سیمین بانوی شعر ایران ما کیش را می سازیم ” اگر چه با خشت جان خویش “.
نظر شما